باور می کرد

باور می کرد
عاشق اینگونه در این شهر که باور می کرد
من چنین عاشق و او قهر که باور می کرد
شوکران می چکد از صحبت دل آزارش
لب چنین قند و سخن زهر که باور می کرد
مثل من منتظری خسته ولی چشم به راه
نه کنون در همه دهر که باور می کرد
سیل آمد ز فراوانی اشکم امروز
چشم خشکیده چنین نهر که باور می کرد
احمد پروین
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *