وربمعنی روشناسی جمله رو خودروی اوست
نیست جانت را مشامی ورنه آفاق جهان
از نسیم طره عنبر فشانش مشکبوست
پرده رویش بعالم نیست جز وهم و خیال
چون نماند این خیالت هر چه بینی جمله اوست
شاهد حسنش ندارد در حقیقت خود حجاب
روی او پنهان چو بینی در نقاب ما و توست
آن یکی از کعبه دیدش دیگر از دیر و کنشت
هر کسی رارخ بجائی می نماید حسن دوست
مست این می هر کسی از جام دیگر گشته اند
جام زاهد حور و جام عاشقان روی نکوست
سربسر آفاق عالم گشت غرق این شراب
با اسیری گو چه جای قصه جام و سبوست
اسیری لاهیجی