بگو بگو که عجب دلپذیر میگویی
بطالع من مسکین چرا چنین تلخست
سخن که با همه چون شهد و شیر میگویی
مرا ز کشتن خود ای ندیم دوست چه غم
مترس اگر سخن این فقیر میگویی
حدیث یوسف و یعقوب ناتوانش گو
اگر جوان مرا حال پیر میگویی
مگوی پسته خندان بدان دهان اهلی
سخن بسنج که با خرده گیر میگویی
اهلی شیرازی