شوخیی کردی و گل را شیوه یی آموختی
بود با خوبان عالم صد نظر بازی مرا
یکنظر کردی که چشمم از دو عالم دوختی
سوختم آن دم که میگفتم حدیث حسن تو
خنده یی کردی نهان و همچو شمع افروختی
یاد داری بیوفا کز گرمی بازار حسن
بوسه یی با صد خریداری بما نفروختی
اهلی از در یوزه دلها شدی اهل دلی
عاقبت از خوشه چینی خرمنی اندوختی
اهلی شیرازی