ز مژگان آب چشمم می زند جوش

ز مژگان آب چشمم می زند جوش
که دریا را نشاید کرد خس پوش
درین دریا بود از سیلی موج
چو نیلوفر صدف نیلی بناگوش
وطن در گوشه ای گیرم نگین وار
چو خاتم چند باشم خانه بر دوش؟
سر ما تاج شاهی را به معنی
بود همچون چراغ زیر سرپوش
به بزمی لب سلیم از حرف بسته ست
که نتوان شمع او را کرد خاموش
سلیم تهرانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *