معشوق ما به جلوه چو آهنگ می‌کند

معشوق ما به جلوه چو آهنگ می‌کند
جا را به گل‌رخان چو قبا تنگ می‌کند
از روی آتشین تو طبعم شکفته شد
این شعله، کار بادهٔ گلرنگ می‌کند
از عذر وعده، جذبهٔ شوقم به جان رسید
چون قاصدی که همرهی لنگ می‌کند
تأثیر در کجا که ندارد ملایمت
باران نرم، ره به دل سنگ می‌کند
رفتند رهروان و به انگشت پای خویش
کاهل به ره سلیم تهرانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *