می کشم بارِ نفس هایم، به تنهاییِ خود

می کشم بارِ نفس هایم، به تنهاییِ خود –
– این هوایِ آتش افزایم، به تنهاییِ خود

محنتِ دوری و غربت در درونِ خانه است
غم شریکِ شامِ تنهایم، به تنهاییِ خود

بارِ هولی می برم امروز در ژرفِ درون
تا چه می جوشند فردایم، به تنهاییِ خود

عاقب روزی ز جورت می کشم فریادِ درد
با شکستِ بغضِ پروایم به تنهاییِ خود

تارِ مویت کارِ زنجیرِ شبِ قیرین کند
باهزاران فتنه در پایم، به تنهاییِ خود

ای سعایت پیشه گان، چون مشکنید خاطر مرا؟
من که چون دیواره برجایم، به تنهایی خود

سوزِ فریادِ درونم عاقبت دًر می دهد
عشقِ دامن سوزِ پهنایم به تنهاییِ خود

محمد اسحق فایز

۲۲ عقرب۱۴۰۰
کابل

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *