حیف است که بر آینه زیور زده باشی

حیف است که بر آینه زیور زده باشی
یا رنگ به گل های معطر زده باشی

صورتگر خوبی ست خدا، بر گل رویت-
هیهات! اگر یک گل دیگر زده باشی

باد آمد وشب پنجره را باز به هم زد
از خواب پریدم که مگر در زده باشی

در خانه پراکنده شده حس غریبی
یکجور که انگار به من سر زده باشی

کی می رسد آن نامه که شاید بفرستی
آن بوسه که بر بال کبوتر زده باشی

من منتظرم شانه ی من ساحل امنی ست
آماده ی آن لحظه که لنگر زده باشی

خودکار من از عطر عجیبی شده لبریز
بانو نکند بوسه به دفتر زده باشی؟

عبدالحسین انصاری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *