ناجوی ستبرِ جنگلِ توفان بود

ناجوی ستبرِ جنگلِ توفان بود
دریای پُر از صلابت و طغیان بود
دروازه‌ی آفتابیِ عرفان بود
حماسه‌ی عاشقانه‌ی انسان بود

امشب چِقَدَر هوای من روحانی‌ست
آوازِ تمامِ لحظه‌ها عرفانی‌ست
ای دوست حضورِ خانقاهِ ذهنم
دیگر همه‌چیز جز خیالت فانی‌ست

مرده‌ست تعالی و تکامل در ما
دفن است هوای مبدأی کُل در ما
در بسترِ نفس عاقبت می‌پوسیم
چون نی‌ست شجاعتِ تبدل در ما

چند رباعی در حال و هوای مرشد عشق – مولانا- از کتابِ “فصل‌های آفتابی”

صادق عصیان

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *