بهار

بهار
باز بهار میرسد درد دلم تو چاره کن
شعله آشکار را با نگهی نظاره کن
وا ی بها رمن توئی بار دگر زراه دور
آی به آتشم بزن بر جگرم شراره کن
ناز نگاه نرگسی ازلب سوسنی بگو
دفچه بیارودف بزن رشته غصه پاره کن
سبزه بیار و فال گیر بهر بتان سیمگون
دست بزن به حافظی باز تو استخاره کن
داغ بنه تو بر لبم با لب داغ و آتشت
غمزه ز چشم من بخر ناز تو بر ستاره کن
قصه عشق رابعه شرح بده به عاشقان
نعره عاشقانه شوشعله نو شراره کن
عشق مرا نهان نکن بار دلم گران مکن
قصه دل سپردنم بر همه آشکاره کن
دست بساغر ی ببر گرمی لعل من بجو
گوش بسینه ام بنه هر نفسم شماره کن

مژگان ساغر شفا

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *