لباس‌هایم کجا هستند؟

لباس‌هایم کجا هستند؟
احساس خفه‌گی می‌کنم
بدون لباس‌هایم نمی‌توانم راه بروم
بدون لباس‌هایم نمی‌توانم نفس بکشم
بدون لباس‌هایم می‌ترسم از زمین، هوا، آب و درخت
لباس‌هایم کجاست؟
برای پرواز به آن‌ها نیاز دارم
به دست‌های پارچه‌ای خودم
به پاهای ابریشمین خودم
شبیه لباس‌هایم هستم
انعطاف‌پذیر، نرم، لکه‌بردار، عیب‌پوش
عمری‌ست تن پارچه‌ای خود را دوست دارم
به این قفس نرم، خو کرده‌ام!
تنم را نمی‌شناسم
از جنس، بویی نبرده‌ام
با برهنه‌گی‌هایم پرواز نمی‌کنم
من دست نداشتم
من پا نداشتم
به جای دست دو تکه پارچه‌ی باریک رنگی
به جای پا سه متر تکه‌ی رنگی
من با لباس به دنیا آمدم
من با کفن از دنیا می‌روم!
تمنا توانگر
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *