به وضع بی قرار ما جهان بسیار میخندد
چنان وضع و هوای ما پریشان گشته در دنیا
بزرگ و کوچک و دیوانه و هشیار میخندد
تصور میکنی اوضاع ما اینقدر بد باشد ؟
که آن مرد پریشان از ته آوار میخندد
چرا ما بی کس و بی یار و هم ما بی نوا باشیم
چرا بر حال ما هم خفته هم بیدار میخندد
نمیدانم چه ها کردیم در این دنیا نمیدانم
جوان و پیر و هم سالم و هم بیمار میخندد
طلحه مهاجر