به چشمانش ببخشم نقره یا خشت طلا ها را
ببخشم مشهد و گرگان و سغد و هم دوشنبه را
ببخشم رشت و آمل هم سمرقند و بخارا را
اگر آن دخت پروانی بگوید حرف خود بر من
ببخشم سرمه ای چشمم و یا الماس دریا را
اگر آن دخت پروانی نمایان گر کند زلفش
ببخشم چهار فصل سال و هم سرما و گرما را
بگویم بیت آخر را به وصف دختر پروان
اگر لبخند زند بر من ببخشم مرغ عنقا را
طلحه مهاجر