ستمدیده برداشت فریاد و آه
که ای رفته عدلت ز ماهی بماه
ز جفتم که با ناله جفت آمدم
شب و روز بی خورد و خفت آمدم
مرا جفت بیگانه خویش گشت
که در آشنائی بداندیش گشت
مرا یار بی مهر ازکید دهر
چنان مار بی مهره افکند زهر
نشاید بعهد تو ای پادشاه
باین فر و نیرو و تاج و کلاه
که کدبانوئی کدخدائی کند
که خرمهره ای کهربایی کند
پریشان کند برگرا زردیش
زن آن به که نبود جوانمردیش
شها دارم اندر سخن تاب و پیچ
بر این خسته این ظلم مپسند هیچ
که می بگذرد بر من امروز روز
بماند بر او تا ابد آه و سوز
نالیدن حسنخان حضور ظل السلطان
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد