امشب دلم گرفته ، چون ابر در بهاران

امشب دلم گرفته ، چون ابر در بهاران
از مژه های خیسم، می ریزد آبشاران
تنها تویی که حرف قلب مرا شنیدی
تنها تویی که دانی از درد سوگواران
یک آسمان سیاهی، از دل کشیدم آهی
در عمق بی پناهی، هی می چکید باران
با این سکوت سردم، انگار کوه دردم
لبخند لحظه ها را از من گرفته یاران
دانا به جمله رازی ، خلاق و کار سازی
از ناز بی نیازی ، ای ناز ناز داران
در رگ رگم عجین است مهر و محبت تو
یک لحظه باتو بودن شائسته از هزاران
ای هم نوای تنها ای هم صدای عاشق
ای یار بی کسان و غمخوار غمگساران
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *