می میرم از جدایی و این راه چاره نیست

می میرم از جدایی و این راه چاره نیست
بر بار بار مردنم عمر دوباره نیست
عاشق شدم به گفته ی حافظ بدون فکر
« در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست »
دیگر فریب عشوه ی کس را نمیخورم
آخر دل است و کشمکش ماهواره نیست
تنها شدم به دشت جنون و برای من…
در کائنات مهر تو اصلا ستاره نیست
ای سنگدل چه دیر به ذهنم خطور کرد
بر تو تمایل دل من هیچ کاره نیست
افسوس ها که عشق بمیرد به تشنگی
دیدم کویر قلب تو جای گذاره نیست
درد دلم به گوش تو نشنیده مانده است
غفلت کنی و پرده ی گوش تو پاره نیست
دیگر نمانده حرف به گفتن فقط همین
میمیرم از جدایی و این راه چاره نیست
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *