ای مادر شكسته پراز انفجار من
این جیم و نون و گاف رهایت نمیکند
مسئول قصههای غم بیشمار من
من سر دچار خانه بدوشی و توپ و تانگ
مِيلِ تفنگ و مشت و لگد سر دچار من
در خیره روزهای پیاپی تو عشق نيز
بالا نموده اي ضربان فشار من
از بند دل جدا شد و یکبار هم ندید
سُكلاند تار تارِ دل تار تارِ من
ما باز ماندههای هَولناك شهر دود
آتش چه غرس كردهی در پاي دار من؟
با کاج پیر و تازه نهالان با ثمر
ای تاکْباغِ کهنهی ايل و تبار من
من قوم قوم از توو تو همقبیلهام
نا وقت شد، چه وقت ميآیی بکار من؟
معمار خشت هاي طلايي كشوري
اي مغز هاي پا به فرارِ دوار من!
اینجا بمان بنام خراسان با شکوه
فرزند جان فداي پر از افتخار من
شهلا دانشور