تو رفته ي و جنون و ترانه ات باقيست

تو رفته ي و جنون و ترانه ات باقيست
تمام سلسله ي عاشقانه ات باقيست
هنوز بعد تو سرمانده ام به قُوي خيال
تب زنانگي ام روي شانه ات باقيست
شبيه لاله كه در سينه داغ دل دارد
به قلب زخمي من هر نشانه ات باقيست
بيا پرنده ي عاشق بهار ميگذرد
بروي شاخ دلم آشيانه ات باقيست
به دسته دسته ي گلهاي دفترم نامت
شميم واژه ي هر دانه دانه ات باقيست
درخت مهر مرا گرچه با تبرچه ي بغض-
شكسته ي و ولي صد جوانه ات باقيست
هزار سال؛ اگر ناخداي كشتي عشق
رود به بحر نگاهت كرانه ات باقيست
غزل ببارم اگر رود جاري از تو شوم
تو ناتمام مني شاعرانه ات باقيست
شهلا دانشور