جُور در قالب هر طیف غزل میآیی
چشم تو مصرعِ پیچیدهی بیدل لیکن
حتم دارم وسط حنجره ها گیرایی
مثل گردشگری از چشم و دلم میگذری
تو که تقدیس ترین خندهی یک رویایی
من به اندازه تکرار مچ دستی نبض
دوستت دارمت ای دوست به این زیبایی
وقتی از خویش بپرسم که چرا دلواپس؟
تو دراین جا تو در آنجا تو که در هر جایی
باز اين مصرع ده قلب مرا تسکین است
ای که تو روح همه فلسفهی تنهايي
شهلا دانشور