آغوش تو گهواره ی آرامِ تنم شد

آغوش تو گهواره ی آرامِ تنم شد
سر سبز ترین بستر و باغ و چمنم شد
احساس تغزل وسط کوچه ی مغزم
پیچیده و نام تو شروع سخنم شد
دروازه ى شهر دل خود را که گشودی
انگار كه پهناى دو عالم وطنم شد
آنگونه كه بگرفته به بر هاله قمر را
دستان تو شب حلقه ی دور بدنم شد
آن شعله كه افروخت به دل مهرِ نگاهت
سرچشمه ى مهرِ من و عاشق شدنم شد
اوصاف لبانت شکر آبیست به شعرم
با ذكر لب ناب تو شیرین، دهنم شد
شگوفه باختری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *