در زیر خاک و گرد فراموش می شوم
پیچیده در خیال نسیمی بهار عشق
در یک خزان سرد فراموش می شویم
یک عمر در تنیدنِ یک پیله دور خویش
در لابه لایِ درد فراموش می شویم
یک عمر پشت پنجره محبوس زندگی
با خویش در نبرد، فراموش می شویم
ما پرسه می زنیم شبی خاطرات را
چون خواب دوره گرد فراموش می شویم
در جمع عاشقانِ جفا دیده از فراق
چون آن که گشته طرد،فراموش می شویم
شگوفه باختری