خود فلک را چه دری بهتر ازین میباید
پرتو رای تو را دید خرد گفت مرا
چه مبارک سحری بهتر ازین میباید
توامان چون ز غلامان کمر بسته توست
بر میانش کمری بهتر ازین میباید
خواست تا جلوه دهد دست تو طاووس ضمیر
لیکنش بال و پری بهتر ازین میباید
صاحبا خاطر وقاد قضا قدرت تو
با دعاگو قدری بهتر ازین میباید