شعری نخوانده ایم، شعوری ندید هایم

شعری نخوانده ایم، شعوری ندید هایم
ما، در بهشت عاطفه حوری ندید هایم
انگار… هفت شهر هنر را گرفت هاند
صد جلوه آتش آمده، طوری ندید هایم
عمریست در تنور قیامت نشست هایم
اصلاً چه فرق داشت، که صوری ندید هایم؟
ما را شکست داده فرومایه گان قرن
بیهوده نیست این که جسوری ندید هایم
از تیک تاک ساعت تقدیر رد شدیم
صد آفتاب مُرد و ظهوری ندید هایم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *