خورشید
اناری شد
سرخ و خونین
و در خود فرو نشست!
رو به کدام سو جاریست این رود؟
آبگینه ها هنوز بلقیس را می ترسانندو
ماه ، آری ماه
یعنی : دیده درراه یی جوانی
که شب چهاردهم را
بهانه ی دیوانگی هایش کند.
ستاره ها خواب دیده اند که روزی،
خورشید دل خونینش را
در شب خواهد نهفت
ورود مسیرش را عوض کردنیست
فردا
” دختر نو بالغ همسایه”
عشق را
در شب چهاردهم کشف خواهد کرد
و
روز نام بشکوه آزادی را
چون شال بلندی
بر شانه خواهد افکند
و رود
آبی تر از همیشه
سرود خوان و آزاده
هستی را
به رقص خواهد خواند!
حمیرا نکهت دستگیرزاده