مگو که آشنا نه ای.

مگو که آشنا نه ای.
بهانه های رویشی به بیشه های بودنم
ترانه های پویشی به ریشه ای سرودنم
بلوغ نخل خواهشم، چو سبزه پرز سازشم
صمیمی نوازشم ستایش و سرودنم
چراغ آشیانه ای تو عشق را ترانه ای
مگو که آشنا نه ای به عاشقانه بودنم
بگو که عشق سر زند، به جان من شرر زند
ستاره بال و پر زند به گاه پر گشودنم
که من ز عشق روشنم ز عشق پر شده تنم
به دور عشق می تنم غریبه ای غنودنم
چه شکر بر لب آورم ترا شکوه باورم
که تا شدی تو یاورم تمامت سرودنم
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *