داشتم روزی نگاری یاد می‌آید مرا

داشتم روزی نگاری یاد می‌آید مرا
هر زمان از یاد او فریاد می‌آید مرا
مجمع اصحاب و وصل یار و ایام شباب
همچو برق تیزرو با یاد می‌آید مرا
هر دو چشم اشک‌ریزم در فراق دوستان
نیل مصر و دجله بغداد می‌آید مرا
با خیال قامت او عشق‌بازی می‌کنم
چون نظر بر سرو و بر شمشاد می‌آید مرا
آن چنان بر روزگار بی‌وفا منکر شدم
کز توهم داد هم بیداد می‌آید مرا
نقش‌های چرخ را بی‌اصل می‌بینم تمام
کارهای دهر بی‌بنیاد می‌آید مرا
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *