می نماید ادای حق بیان
ما نماینده ایم، اسما را
همه ذات و صفات اشیا را
از تقیّد گرفته تا اطلاق
در مزایای انفس و آفاق
تا شود روشن این که آنچه عیان
شده در دیده های دیده وران
ذات حق است در مظاهر خویش
جلوه فرمای نور باهر خویش
شاهد نور، نور بس باشد
دیده را این ظهور بس باشد
چون دمید آفتاب، شک چه بود؟
زر خورشید را محک چه بود؟
او شناسندهٔ عیار خود است
این انها کار کسی ست، کار خود است
لیک از آنجا که شد احاطه مناط
چاره نبود محیط را ز محاط
جز بدینسان، لقای اوست محال
ذاتش از این و آن بود متعال
گفته زین رو، که هر طرف به نگاه
قد تولّوا فَثَّمَ وَجهُ الله