ساقیا باده ده بهار گذشت

ساقیا باده ده بهار گذشت
رونق عیش روزگار گذشت!
در میخانه و سر خم را
باز کن وقت انتظار گذشت!
آنچه داری بریز در جامم
دردسر بی‌حد از خمار گذشت!
شاهد گل ز بوستان امروز
توسن باد را سوار گذشت
از پس محمل جمازه گل
ناله بلبل و هزار گذشت
چشم نرگس به هر طرف نگران
از ره باغ شرمسار گذشت
اقحوان بر امید اردیبهشت
دیده‌اش بر قفا دچار گذشت
ضیمران پایمال صرصر شد
کله لاله ز افتخار گذشت
نوبت عهد بوستان افروز
چون وفا و وصال یار گذشت
جام را زورق یم می‌کن
لنگر صبر از قرار گذشت
خیز و این وقت را غنیمت دان
فرصت عمر بیم‌دار گذشت!
حبذا چنگ و شاهد و لب جو
مطربا ساز کن که کار گذشت!
طغرل از جبر چرخ می‌نالم
به من از جبرش بی‌شمار گذشت
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *