جانا چه شد که این همه بی اعتنا شدی

جانا چه شد که این همه بی اعتنا شدی
رفتی و دوست با جمع نا آشنا شدی
خوردی نمک ولی تو نداستی پاس آن
آفت بجان و جسم منی بینوا شدی
آتش زدی به کلبه ای آباد عشق من
دارم عجب که پیروی اهل جفا شدی
دادی به باد آن همگی اعتبار من
در چشم مدعی شدگان توتیا شدی
بشکستی دست و پای مرا رفتی با رقیب
پهلوی او به قامتِ سروت رسا شدی
سلطان عشق و باهمی بودی کنار من
خجلت زدای دست نگر بی خدا شدی
یعقوب ثانی در طلب ات کور می شود
یعنی به من تو چهره ای یوسف نما شدی
باشد جگر ز داغ تو بسیار دردمند
تنها گذاشتی و ندانم کجا شدی
بر خیز همت کن و بشکن طلسم وهم
اینقدر بی متانت و بی غم چرا شدی
زیبنده نیست قاتل محمود گشته ای
شاییسته نیست گر تو چنین ناروا شدی
*****
جمعه ۱۲ ثور ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۰۲ می ۲۰۱۴ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *