تو بیا به کلبه ی من چلو رواش دارم
ز فراق تو مریضم بنما عیادتم را
جگر هزار پاره، دل قاش قاش دارم
چه شبیست کاین پریرو به من است گرم بازی
که هزار نقد جان را به دوی فلاش دارم
گذر از متنجن غیر و بساز با من امشب
که بکاسه ی سفالین دو سه چمچه آش دارم
دلم از ره قناعت بهزار شکر بالد
که به خوان بینوایی دو سه نان داش دارم
تن من گرفته عادت به لباس ژنده ژنده
چو قلندران ز عشقت سر ناتراش دارم
به تسلی دل من ز ره کرم بسنجید
که به بانک بینوایان چقدر معاش دارم