در غمكده اى دهر كس آرام ندارد
آرام درين غمكده جز نام ندارد
بى چرخ برين نيست نه آنجا و نه اينجا
هر جا كه روى دهر سر انجام ندارد
آنجاى اگر زاهد و شيخ است دگر هيچ
اين جا بجز از رند و مى آشام ندارد
مهر و مه گردون همه جز قامت خم نيست
خمخانه اى جم نيز بجز جام ندارد
از نالش دل گوش فلك كر شده باشد
حاجت بخدا اين همه ابرام ندارد
بازى گر اين بزم در اين دور جنون خيز
يك تن چو ضيا عاشق و بد نام ندارد
زنده ياد استاد احمد ضيا قاريزاده