هنوز دست مغان در هواي ساختن است
هنوز تاب و تب مى كشان گداختن است
به حيرتم كه چرا آدمى خدا نشود
خداشناسي اگر خويشتن شناختن است
جهان به ديده ى من باغ وحش را ماند
كه حق خويش گرفتن به زور و تاختن است
بيا بيا كه به كنج قمار خانه ى دهر
نصيبه اى كه تو بردي تمام باختن است
استاد ضيا قاريزاده