اى دل بيقرار من
لاله ى داغ دار من
چنگ مزن به سينه ام
دور شو از كنار من
اى دل بيقرار من
زود جدا شو از برم
دست بدار از سرم
كز تپش تو وا نشد
هيچ گره ز كار من
اى دل بيقرار من
چاك نماى سينه را
پاره كن اين سفينه را
رقص كنان برون خرام
چون به هوا غبار من
اى دل بيقرار من
همچو دو قطره اشك پاك
پاك بريز روى خاك
از ره ديده شو برون
اى دُر شاه وارى من
اى دل بيقرار من
چون ز برم جدا شدى
در به در و گدا شدى
بهر خدا مبر، مبر
طاقت و اختيار من
اى دل بيقرار من
بى تو خوش است زيستم
باز ميا كه نيستم
خوب شد از تو شد تهى
سينه ى تنگ و تار من
اى دل بيقرار من
راز ضيا به سينه به
گنج در اين دفينه به
پرده درى مكن مكن
نا شده پرده دار من
اى دل بيقرار من
استاد ضيا قاريزاده
تابلو كاپى از صفحه اى وزين استاد بزرگوار محترم اسرائيل رويا