‎كه شتر را خوردند با بارش

‎كه شتر را خوردند با بارش
‎اشترى را دوان دوان ديدم
‎بار بر پشت و پشت بر بار ش
‎يكه و ياغى و تك و تنها
‎نى شتر بان و نى جلو دارش
‎رو بصحرا نهاره بود چنان
‎كه نماند بشهر آثارش
‎گفتمش از چه با گرانبارى
‎تيز و تندست طرز رفتارش
‎گفت دزديست از پى ام پويان
‎زان گريزم ز شهر و بازارش
‎گفتمش جور اضطراب مكش
‎نه شتر گم شود نه افسارش
‎مطلب دزد سرقت بار است
‎نه بود جانب تو آزارش
‎گفت آرى : وليك مى گويند
‎”كه شتر را خورند با بارش”
استاد احمد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *