زخم دندان به لعل گل فامش
چون عقيق ست كنده بر نامش
گفت دندانِ گوهرانعامش
كاندر اين باره خنده بى دخل أست
ميكند مهر و بنده بى دخل است
بابه نجار در ميان دكان
گر به درز مسطح زد تلخان
تيشه بايد كه بركشد تاوان
اره بى جرم و رنده بى دخل است
ميكند مهر و بنده بى دخل است
بچه ها اينقدر جفا نكنيد
سانقه بازى به هر كجا نكنيد
گوي و چوگان ز هم جدا نكنيد
جرم توپ است، دنده بى دخل است
ميكند مهر و بى دخل است
تب و تيفوس يارِ جاني ماست
رمز بهبود ما نه دم، نه دعاست
پشه ها عاملان درد شماست
اين خناديقِ گَنده بى دخل است
ميكند مهر و بنده بى دخل است
استاد ضيا قاريزاده