نقد فرصت

نقد فرصت
به شادى زى كه دنيا غم نيرزد
هزاران بيش با اين كم نيرزد
دمى را رخصت نظاره دارى
كه گر با غم رود آن هم نيرزد
غنيمت دان دم و بى هوده منشين
مژه بكشاى و خواب آلوده منشين
بزودى كن ز فرصت استفاده
خدا را اينقدر فرسوده منشين
نواى كش كه مجنون تو گردم
غبار دشت و هامون تو گردم
منه بيهوده نقد فرصت از كف
بكن كارى كه ممنون تو گردم
استاد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *