‍ با تنوری که در این خانه برافروخته‌اند

‍ با تنوری که در این خانه برافروخته‌اند
چند دیوانه دل و دامن ما سوخته‌اند
مذهب و ملت شان چیست که این کوردلان
جز الفبای جنون هیچ نیاموخته‌اند
سکه‌هاشان همه از دورهٔ دقیانوس است
سکه‌هایی که به زور و زدن اندوخته‌اند
فکر پرواز ندارند قفس‌پیمایان
عقل‌ها را به دم گاو و شتر دوخته‌اند
اصطلاحات جنون گرچه زیادند؛ ولی
قصه کوتاه کنم جمله «پدرسوخته»اند
آب از چشمه، گل از باغ، امید از مردم
آبروی دگری هست که نفروخته‌اند؟
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *