چو برگبرگ میشوم تو جمع و جور میکنی
قطار تا که میرسد از ایستگاه میپری
نگات میکنیم و تو ز خط عبور میکنی
چو شیعیانِ منتظر، نشستهام به پشت در
بیا که دیر میشود؛ اگر ظهور میکنی
به گفتگو نمیشود، اگر مگر نمیکنم
بلی که من مقصرم تو هم قصور میکنی
به هر گپ و بهانهیی به هر شگرد و شیوهیی
دل شکستخورده را تو ناصبور میکنی
یحیا جواهری