پشت سر یاغی آشفتهروانت خواند
گاه از حد گذرد رنج تظاهر کردن
آنقدر مسخ که معشوقه جوانت خواند
زخم ناسور شود عشق درآن حال که تو
عاشقش باشی و او بابهکلانت خواند
قوغ در مشت نداری که اهورا مزدا
اول و آخر آتشنفسانت خواند
سوره سوره سخن عشق بیاور که خدا
خالق نابترین شعر جهانت خواند
رنج تنهایی و اندوه فراموششدن
بِه از آن است که با زخم زبانت خواند
یحیا جواهری