شنای قلزم آتش ز خار و خس نمیآید
تلاش حرص دونطینت ندارد چاره از دنیا
به غیر از رغبت مردار ازین کرکس نمیآید
ز بس سعی تقدم برده است از خود طبایع را
جهانی رفته است از پیش و کس از پس نمیآید
به بویی قانعم از سیر رنگآمیزی امکان
عبارتها بهکار طبع معنی رس نمیآید
سلیمانی رهاکن مور همکر و فری دارد
همهگرکوه باشد با صدایی بس نمیآید
غرور سرکشی افکنده است این خودپرستان را
به آن پستیکه پیش یا به چشم کس نمیآید
عروج نشئهٔ همت درین خمخانهها بیدل
برون جوشیست اما از می نارس نمیآید
حضرت ابوالمعانی بیدل رح