به جای دیده پسندیدهام سیاه و سفید
ز خط و روی توکایینهٔ فریبنماست
ز شام و صبح چه فهمیدهام سیاه و سفید
ازآن زمانکه به سرگشتگیست نسبت من
به رنگ خامه بسی دیدهام سیاه و سفید
مژه به نرگس نیرنگساز او میگفت
غزالهای چو تو نشنیدهام سیاه و سفید
ز بس شرار خیال تو در نظر دارم
چو داغ پنبه بود دیدهام سیاه و سفید
ز داغهای دل و اشک چشم تر بیدل
گل بهار جنون چیدهام سیاه و سفید
حضرت ابوالمعانی بیدل رح