ای روزگار خورده کم روزگار گیر

ای روزگار خورده کم روزگار گیر
بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
یک‌ره که در سرای سپنجی نشسته‌ای
اندیشه کن ز راه و شدن را شمار گیر
اکنون که کارهای جهان با خصومت است
بگریز و از میان خصومت کنار گیر
پیشی مجوی بر کس و بیشی طلب مکن
در کنج خانه‌ای به‌ قناعت قرار گیر
غره مشو به نعمت و دل در جهان مبند
از فخر ملک و نعمت او اعتبار گیر
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *