مخزن نقد ابد خلعت درویشان است
شمع خورشید که گلزار ازو شد روشن
گلی از بزمگه نزهت درویشان است
جام جمشید کزو کار جهان است عیان
یک سفال کهن از صحبت درویشان است
عرش اعظم که بود بال ملک جاروبش
قبه بارگه حشمت درویشان است
طایر قدس که بر عرش نشیمن دارد
پیک پیغام ده حضرت درویشان است
چرخ اطلس که مکلل به در انجم گشت
پرده ای از حرم عصمت درویشان است
گر جهد تیر ملایک طرف از شست قضا
باز گرداندنش از همت درویشان است
فانیا روشنی وقت ز درویشان جوی
کین کشاد از نظر رحمت درویشان است