شکست دل

شکست دل
بگو عاشق خدا دارد ندارد
(شکستِ دل صدا دارد ندارد)
به گردِگل بتِ سیمین بناگوش
رها زلفِ دوتا دارد ندارد
زمستان هرچه باشدسردوبرفی
امیدِ ما ضیا دارد ندارد
گرفتی دستِ یک افتاده ای را
شرف کارِ بجا دارد ندارد
به شهرستان رنگارنگ هستی
ریا کاری چرا دارد ندارد
شگردِچرخ گردون کرده ثابت
رهِ بد صد بلا دارد ندارد
به مال وقدرتت غره چه می شی
شهنشاهی فنا دارد ندارد
نباشی برده یا بادار کس تو
شدن آدم غنا دارد ندارد
به گردابِ ستم افتاده باشی
گلو دردی دوا دارد ندارد
نباشد دانش تشخیص ذلت
سبک مغزی خطا دارد ندارد
حلیم شانه شدی افتادنی را
جوانمردی صفا دارد ندارد

سید حلیم حلیم