به کشتستانِ قلبم خانه دارد
محبت باده ی مستانه دارد
به تاکستانِ احساس وشعورم
چکر آن محبوبِ جانانه دارد
به تابستانِ گرمِ فطرتِ من
شکوهش منزلِ شاهانه دارد
دلم در خلوتِ راز و نیازش
به قسمت خنده ی طفلانه دارد
خلوصِ طِینت پاکِ ضمیرم
به دربش سجده ی شکرانه دارد
قلندر وار میگردم به هر سو
دلم آمالِ درویشانه دارد
زجوشِ عشقِ بی اندازه ی او
سرم سودای مجنونانه دارد
حلیم با شورِ شِعرِ عاشقانه
حضورش قعده ی مستانه دارد
سید حلیم”حلیم”