عشق تو

عشق تو
عشق توعالم یقین معنی گنج بی بها
گشته هلاکت این دل خستۀ من بیا بیا
ای که غبار هر نفس پردۀ صورت تو شد
خیز و بِدَر حجاب را چهره نما به ما به ما
شور جنون بیخودی در خم و پیچ اظطراب
شعله گرفت و سر کشید تا به سما سما سما
حسن حصین من بود صنعت رنگ مطلقم
چون پرطاوؤسم به رنگ نقش ببست مرا مرا
گر تو نه ئی مرا به بر؟ وز تو مرا نیست اثر؟
این همه مست و بیخودم ازچی بگو، چرا چرا؟
گشته ئی مذهب دلم دین من و خدای من
تا تو شدی ز من، شدم از همه کس جدا جدا
بسملِ چشم شوخ تو « واهِب» پر شکسته شد
می نکشد ز دام تو سر به هوا هوا هوا
*****
صالحه واهب واصل
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *