لبخندِ بید و تاک و چنار آید از وطن
کم کم بهار بویِ خوشش می رسد ز دور
بر دل امید و شوقِ شکار آید از وطن
این سالِ سرد می گذرد گرم میشود
انگور و سیب و ناک و انار آید از وطن
یا من روم به دیدنِ گل دختِ قریه دار
یا او به فصل میوه به شار آید از وطن
امسال سال سخت بود لیک بگذرد
نزدیک سال نو شده یار آید از وطن
من کابل ام تمام امیدم به سوی اوست
شاید نه نیست ! تابه قطار آید از وطن
عبدالمبین امین