کاش این فاصله ها با من و دلدار نبود
کاش می بودی و چون تاج سرم می بودی
یا که در دام تو این پای دل انگار نبود
کاش می شد که تکرار شوند آن روز ها
با تو آن بودنی ها این همه دشوار نبود
کاش از خاطر من یاد تو میرفت همیش
یا که روی تو به دل نقش دل آزار نبود
کاش با رفتن تو روح ز تنم نیز می رفت
زندگی بی تو و با درد تو در کار نبود
کاش در باغ دلم بوی بهار می پیچید
فصل پاییز دلم همدم و غمخوار نبود
کاش در بستر غم خواب گران هم می بود
یا که دل در غم فردای شب تار نبود
کاش هرخواب من از کابوس بیدار نداشت
کاش یک پنجره بود این همه دیوار نبود