بلبل بی باورم بر خامه ی پرواز خود

بلبل بی باورم بر خامه ی پرواز خود
بیت دلسردم اسیر قسمت بی ساز خود

آنچنان دشواری ها کوبیده ام بر گوشه ام
گویی زنجیر بسته دارم بر پر پرواز خود

ای سکوت ! ای مادر صدگونه درد بی زبان
تا به کی گسترده بینم سایه ات بر فاز خود

بر خودم کاش برنگردم وقتی از خود می روم
بسکه بغض بشکسته دارم در رهی آواز خود

گاه به کوی خاطراتم می برم پای خیال
تا گیرم الهامی، سازم بیتی را همراز خود

از قضا دلرنجه ام کاندر مسیر زندگی
هی نگرداندم دمی از روی لطف دمساز خود

پر شود پیمانه ام پیوسته از خونابه ها
مست مستانم ز شرب درد زخم باز خود

این قفس آخر مرا با این شقاوت می کشد
وین روان یک روزی گردد شاهد پرواز خود

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *