بگرفت قلمی، شرح ز احوال رمن شد
یک بیت چو خنجر شد و زد بر دل نامرد
یک بیت صبا گردید و بر جنگ تمن شد
یک بیت به دربار خیال معجزه گردید
بر پهنه ی پیکار وطن رستم من شد
با گرز گران نعره زنان مقصود راسخ
افشانگر هیبت به سر قوم اجن شد
یک بیت به غربت زده گان آیینه گردید
روشنگر دلهای پریش در همه تن شد
یک بیت که پرسید ز همه راهبر خایین
آن را که به افخار خدا اصل شمن شد
سوداگر اصل و شرف و عزت و حرمت
نامرد خطا نطفه که ذی حق خزن شد
ای صاحب مخزن تو بگو در وطن غیر
آن جاه و جلال تو مگر ذره وطن شد؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رمن: همه
شمن: بت پرست/ دالر پرست/
تمن/ غبار سنگین، مه
اجن: دیوانه ترین
خزن: اندوختن گنج